داستان مصور از امام حسن عسکری علیه السلام

ساخت وبلاگ
هوالجمیل
کودکی خردسال بودم با یک خودکار روی کاغذ خطهای در هم و برهمی کشیدم و به پدر نشان دادم پدر لبخندی زد ومیان آن خطهای شلوغ آدمکی را به من نشان داد و کارم را ستود آدمکی که خودم هم از کشیدنش بی خبر بودم اما لبخند پدر کار خودش را کرد و دیگر از دست پسر قلم وقلمو نیفتاد و به تقلید از کار نقاش بزرگ عالم خداوند زیبایی آفرین پرداخت .

خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم

کین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت

نقاشی...
ما را در سایت نقاشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cpaints7 بازدید : 225 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 18:17